خداوند
متعال بشر را به عنوان اشرف مخلوقات و خلیفه خود در زمین آفرید. برخی از آنها را
به عنوان رسولان برای راهنمایی روش بهتر زیستن و هدایت آنان برگزید. رندگی بشر بهگونهای
است که انسانه در مسیر خود با مشکلاتی برخورد میکند. از مهمترین راهها برای عبور
از مشکلات، مقاومت، پایداری و ایستادگی در برابر مشکلات است که با واژه استقامت از
آن یاد میشود. در قرآن کریم بحث مقاومت از مباحث بسیار مهم و موثر است، که در
ابعاد مختلف به آن پرداخته شده و شاخصه ها و الگوهایی را برای آن بیان داشته است.
در این مقاله به دنبال بحث از شاخصه های الگوهای مقاومت در قرآن به این سوال می
پردازیم که قرآن کریم چه شاخصه هایی را برای الگوهای مقاومت بیان کرده است؟
مفاهیم:
مقاومت: در
لغت به معنی استوار بودن، ایستادگی کردن، پایداری نمودن، دوام، و استحکام آمده
است.
ابو زيد
انصارى مىگويد: اقمت الشّىء و قوّمته فقام: اقامة و تقويم و قيام به معنى
استقامت است استقام فلان بفلان اى مدحه و اثنى عليه- يعنى او را ستود و دعا كرد.
(راغب اصفهانی، 1412ق، ج3 ؛ ص278)
مقاومت واژهای است از ریشه قوام
یا قیام، این ریشه در دین اسلام از جایگاه ویژهای برخوردار است. این واژه
در قرآن کریم با مشتقاتی چون: مستقیم، أقیموا، قوموا، قِیَم، أقِم، إستقِم،
إستقیموا، إستقاموا، استعمال شده است. در برخی از آیات خداوند متعال دین اسلام را
دینی استوار معرفی میکند« قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»(انعام: 161) ای پیامبر بگومحققا خداوند مرا به راه راست که هیچ انحرافى ندارد دينى است
پابرجا كه تا قيامت باقى است ملّت و شريعت ابراهيم حنيف که مشرک نبود، هدایت
فرموده است.
اصطلاح
مقاومت در آموزههای اسلامی یعنی تقویت استواری خط اسلام با حرکت در راه اسلام به
عنوان یگانه راه استواری و با تکیه بر عوامل هدایت و قدرت در گفتمان اسلام.
بنابراین مقاومت، نبرد پایان ناپذیر حق و باطل است. مقاومت از سلوک درونی در
مبارزه با نفس شروع شده و به مرزهای جغرافیایی ادامه مییابد. البته به اینجا هم
ختم نخواهد شد؛ چرا که مقاومت منحصر در نبردهای مسلحانه نیست. بلکه نبرد مسلحانه
تنها بخشی از آنرا شامل میشود. در نبردههای عقیدتی و فرهنگی از مرزههای
جغرافیایی عبور کرده و جهان شمول است.
مقاومت در قرآن کریم تنها یک اصطلاح نیست بلکه فراتر از واژه و اصطلاح
است. مقاومت در فرهنگ قرآن یک اصل است.
قرآن وقتی فرهنگ مقاومت را تبیین میکند در مباحث گوناگون و در تجربههای
عینی و زنده از واژههای استقامت و صبر استفاده میکند. در برخی از آیات قرآن مقاومت را با واژه صبر به
معنی ثبات قدم بهکار برده است.(انفال: 45 )
از مهمترین
و محکمترین آیاتی که بیانگر فرهنگ مقاوت در قرآن کریم است، میتوان به آیه سوره
مبارکه هود اشاره نمود، که به پیامبر(ص) فرمود: « فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ
مَنْ تابَ مَعَكَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِير» (هود: 112)
یعنی همانگونه که دستور یافتهای ایستادگی کن و هر کس که با تو توبه کرده است نیز
چنین کند. در اینجا استقامت همان مقاومت
است، یعنی دوام و ثبات قدم در انجام درست فعل.
مقاومت در اصطلاح
اندیشمندان اسلامی :
معنی
مقاومت در اندیشه علامه طباطبایی: استقامت در هر امرى به معناى ثابت قدم بودن در
حفظ آن و در اداى حق آن بطور تمام و كامل است. چون گفتيم استقامت خود انسان عبارت
است از پايدارى به تمام قوا و اركان در برابر وظايفى كه به وى روى مىآورد، بطورى
كه كمترين نيرو و استطاعتش نسبت به آن وظيفه عاطل و بى اثر نماند. (طباطبایی، 1417ق، ج11، ص64)
مقاومت در
اندیشه امام خمینی (ره): این واژه در اندیشه مرحوم امام به دو بعد مقاومت در برابر
شرور نفسانی و مقاومت در برابر شبیخون فکری و دشمن خارجی تقسیم میشود که برای
مقابله با هردوی اینها باید بر هواهای نفسانی غلبه کرده و با آنان به مجاهدت
پرداخت. بنا براین مقاومت یکی از اموری است که باید به دنبال هر انقلابی باشد. (خمینی،
1378، ج7، ص493 و ج16، ص301)
شهید مطهری
بر اساس آیه شریفه « وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ
لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقا» (جن : 16) و اينكه اگر جن و انس استقامت داشتند بر
طريقه حقه و اعوجاج پيدا نميكردند ما هم هر آينه آنها را سيراب ميكرديم آب فراوان
بسيار. بر دو جنبه استقامت در راه راست تاکید میکند، و میگوید: دو مسئله است:
یکی اینکه راه راست است و راه، رفتن و حرکت میخواهد. دوم اینکه در راه، مشکلات
فراوانی هست، که علاوه بر رفتن ایستادگی و استقامت نیز میخواهد، با مشکلات مواجه
شدن، مرتب مشکل را حل کردن، و راه را ادامه دادن... و به مقصد رسیدن استقامت میخواهد.
(مطهری، 1389، ج 27، ص 799)
مقام معظم
رهبری: مقاومت یعنی انتخاب راه حق و درست و حرکت در آن مسیر به گونهای که هیچ
مانعی نتواند انسان را متوقف یا منصرف سازد. ( مجله پاسدار اسلام، اردیبهشت و
خرداد 98، شماره 447 و 448). معانی مقاومت یکی از نکات مهمی است که در بیان مقام
معظم رهبری به آن اشاره شده است که همان: پایداری در جهت درست حرکت کردن، طغیان
نکردن، پایبندی به ارزشها و جهاد کبیر است.
(23/6/ 1398)
الگو: این
واژه در لغت به معنی سرمشق، مقتدی، اسوه، قدوه، مثال و نمونه آمده است. (دهخدا،
علی اکبر، لغتنامه ) اصل این واژه غیر عربی است؛ در حقیقت این واژه در فرهنگ لغت
فارسی و ترکی یافت می شود؛ معادل عربی آن که در قرآن نیز بکار رفته است، همان کلمه
اسوه است. لا تَأْنَسِ بمن ليس لك بأُسْوَةٍ، أى لا تَقتدِ بمن ليس لك بقدوةٍ.( جوهری،
1376ق، ج6، ص2268) واژه اسوه در قرآن کریم 3 بار بکار رفته است که 2 بار آن
در سوره مبارکه ممتحنه و 1 بار در سوره احزاب، و به معنی الگو و سرمشق است.
معنی الگو
در اصلاح: الگو وسیله، معیار و میزانی است، برای تطبیق افعال در دست اقدام. به
عبارت دیگر انسان کاری را که میخواهد انجام دهد، میبایست با یک معیار و میزانی
انجام دهد که بتواند کار انجام شده خود را سنجش کند.
شاخصه: به
معنی علامت، ممیزه و نمودار است. (دهخدا، لغتنامه ) به جزئیترین ویژگی و وجه
منحصربهفرد یک دستساخته که آن را از
دیگر دستساختهها متمایز میکند گفته میشود.( فرهنگستان لغت)
بیان مباحث
استقامت از
قيام است و براى آن اضدادى است يكى قعود و دنبال حق نرفتن يكى تحيّر و در راه
ماندن، يكى بيراهه رفتن كه ضلالت است و ديگرى عمدا منحرف شدن و از روى عناد بر
خلاف حق رفتن كه كفر و عناد است. (طیب، 1378، ج1، ص119)
مقاومت در
فرهنگ قرآن کریم برای پیشرفت و تعالی روح انسانی و برای بهتر زیستن ذکر شده است.
این مقوله از مسائل بسیار کلیدی و مهم انسان است. که بر اساس آیه شریفه: « قُلْ
إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى» (سبا: 46)
به دو قسمت مقاومت فردی و اجتماعی تقسیم میشود. به این معنا که: انسان بما هو
انسان گاهی برای نجات و پیشرفت خود در برابر مشکلات دنیوی و رسیدن به مقام تعالی
قرب الی الله مامور به مقاومت است. و گاهی به عنوان عضوی یا رهبری برای جامعه
انسانی. یعنی به تنهایی ملاک نیست بلکه مقاومت وی براساس مصلحت اجتماعی است که در
آن زندگی میکند. خواه به عنوان عضوی فرعی از این جامعه مثلا به عنوان یک شهروند،
یا یک نیروی نظامی و ...، و گاهی به عنوان یک رهبر و راهنما در یک گروه و عدهای
از مردم. از این رو خداوند متعال برای درک بهتر معنای مقاومت، الگوهای برتر مقاومت
را در قرآن متذکر شده است. «وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ
مِنْ كُلِّ مَثَل» (زمر: 27) و به تحقیق ما برای {هدایت} مردم در این قرآن همه
مثالی زدهایم. از جمله مثالهایی که قرآن برای هدایت مردم ذکر کرده است همان بیان
الگوهای برتر مقاومت است. که همراه با بیان خود الگو، شاخصههای آن را نیز متذکر
شده است. در این مقاله به بیان شاخصههای الگوهای برتر مقاومت در قرآن کریم در بعد
اجتماعی پرداخته، و این شاخصهها را برای استفاده بیشتر عموم مردم به فضل الهی
بیان میکنیم.
شاخصهها
را میتوان در ابعاد مختلف به اینگونه تقسیم کرد: گاه در بعد معیشت و خانواده
فردی به عنوان الگوی برتر شناخته میشود، گاهی مقاومت وی در بعد اعتقادات است،
گاهی در بعد سیاست است، گاهی در بعد اقتصاد و در برخی موارد بعد نظامی و دفاعی
است.
یک الگوی
برتر در همه ابعاد از دیگران برتر است. به همین دلیل به عنوان الگو معرفی میشود.
اگرچه ممکن است در یک بعد درخشش بیشتری نسبت به دیگر ابعاد داشته باشد. از این رو
شاخصههای اجتماعی الگوی برتر مقاومت را از همه ابعاد وجودی در قرآن کریم بررسی میکنیم.
قدرت
قدرت از شاخصههایاجتماعی الگوی برتر مقاومت است. جامعهای که قدرت نداشته باشد، توان
مقابله با مشکلات هم ندارد. بنابراین در برابر مشکلات تسلیم خواهد شد. قر آن کریم
یکی از شاخصههای الگوهای مقاومت را در بعد اجتماعی شاخصه قدرت جسمی دانسته است.
در جبهه نبرد فرمانده نظامی خود الگوی برتر برای افراد لشکر است. از این رو قرآن
کریم در داستان یهودیان بعد از حضرت موسی علیه السلام در سوره مبارکه بقره با
اشاره به درخواست آنان برای انتخاب فرمانده و ساماندهی نظامی آنان، و انتخاب طالوت
به عنوان فرمانده نظامی، به بیان اعتزاض یهودیان اشاره کرده است. در این داستان
پاسخ پیامبر آنان را در انتخاب طالوت، اینگونه بیان میکند؛ «وَ قالَ لَهُمْ
نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً قالُوا أَنَّى
يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ
يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ
بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ
اللَّهُ واسِعٌ عَلِيم» (بقره: 247)
بیان
المعانی نیز مقصود از«وَ الْجِسْمِ» را همان قدرت بدنی دانسته، که به همراه علم
رکن عظیمی برای حفظ پادشاهی و اموال است. (ملا حویش، 1382ق، ج5، ص213)
مرحوم مغنیه نیز مراد ببسطة الجسم را سلامت
جسمانی دانسته و میگوید: بیماری مانع از قیام و برپایی ریاست است. (مغنیه، 1424ق،
ج1 ص380)
. از آن جهت که برخی از مفسرین و مورخین،
ذوالقرنین را به عنوان فرمانده نظامی لشکر پیامبر زمان خود معرفی کردهاند. و با
توجه به بیانات قرآن کریم در باب اقدامات ذوالقرنین، می توان گفت ذوالقرنین الگوی
برتر مقاومت است که قرآن کریم به معرفی آن پرداخته است.
برخی
ازمفسران در سوره مبارکه کهف در داستان ذوالقرنین، یکی از ابعاد مکنت در آیه «إِنَّا
مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبا» (کهف: 84)
را قدرت دانستهاند. مبنى بر منت بر ذى القرنين است كه پروردگار بوى از قدرت و
تصرف و وسايل در اختيار او نهاده بود بطوريكه بهر چه از مصالح عمومى تصميم میگرفت
و اراده وى باو تعلق مییافت مانع و مزاحمتى نداشت و آنچه در سلطنت و قدرت لازم
است مانند عقل و علم و نيروى جسمانى و حسن تدبير در باره اداره كشور و زيادى لشكر
و ثروت و تجهيزات كشورگشائى نيز در اختيار داشت.(حسینی همدانی، 1404ق، ج1، ص330)
تفسیر روح
المعانی نیز مکنت را درباره ذوالقرنین به معنای قدرت دانسته است. وی با تکیه به
بحث لغوی و تقارب مکناه و مکنا له و به کار رفتن این دو به جای یکدیگر، این لفظ را
به معنی قدرت دانسته و میگوید: جعلناه قادرا او جعلنا له قدره، یعنی ما به او قدرت
دادیم و او را قادر بر انجام امور قرار دادیم. (آلوسی، 1415ق، ج8، ص: 352)
قدرت جسمی
از لوازم دیگر شاخصهها برای الگوی برتر مقاومت است. خداوند متعال در مورد
الگوهایی که در قرآن کریم بیان کرده است، به مسئله توان جسمی آنها و رسیدن به سن
رشد اشاره میکند.« وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى آتَيْناهُ حُكْماً وَ
عِلْماً وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِين». (قصص : 14) به این معنا که خداوند
متعال علم را در زمانی به الگوهای برتر عطا کرده است که توان جسمی آنان امکان
استفاده از این علم را فراهم میکرد.
در داستان حضرت داوود پیامبر خداوند متعال اشاره به قدرت وی زمینه
اعطای علم و حکمت به ایشان اشاره میکند. «فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ
قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ
مِمَّا يَشاء». (بقره: 251) این آیه اشاره دارد به اینکه حضرت داوود زمانی به علم
و حکمت رسید که توان جسمی وی امکان استفاده از علم و حکمت را برای وی فراهم میکرد.
چرا که نبود قدرت برای اجرای علم و حکمت و بهره وری از آنها، وجود علم و حکمت را
لغو و بی اثر میکند. « وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَة».(ص: 20) در
این آیه به موضوع اعطاء حکمت بعد از شدت ملک اشاره کرده است. یعنی اینکه ابتدا به
واسطه قدرت جسمانی زمینه برای بیان حکمت در جامعه فراهم شود.
علم
از دیگر
شاخصههای اجتماعیالگوی
برتر مقاومت علم است. قرآن کریم به مسئله علم و حکمت تکیه وافری دارد. از همان
ابتدای خلقت بشر، به مسئله علم و علم آموزی تکیه کرده، و خود را اولین معلم معرفی
میکند. «الرَّحْمنُ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسان». (الرحمن : 1-3)
شاخصه علم هم در زندگی فردی و خانوادگی و هم در بعد اجتماعی شخص را در برابر
مشکلات مقاوم میدارد.
دانشمندان
گفتهاند جوهر و ذات انسان عقل است. و جوهر عقل تميز است. و جوهر تميز صبر است.
زيرا عقل است که انسان را به صبر امر ميكند. و كسى متصف به صبر مىگردد كه عقلش
بر طبعش غالب گشته و قواى نفسانى وى تحت تسخير قواى عقليه وى در آمده باشد. و در
موقع هيجان قواى طبيعى از حكم عقل و شرع تجاوز ننمايد. همچنين در موقع عمل استقامت
و پايدارى نمايد. قواى حسى خود را بزحمت وا دارد. تا آنكه هر عضوى از اعضاء وى
انجام وظيفه نمايند. از اين رو در حديث آمده است كه صبر نسبت بايمان مانند سر نسبت به بدن است.
همانطوريكه حيات بدن بلكه وجود و تحقيق آن بسته بسر است ايمان نيز بدون صبر تحقق
پذير نيست. لذا كسى كه صبر نداشته باشد ايمان پا بر جا و محكم نيز ندارد. براى
اتصاف بصفت حميده صبر دو چيز لازم است: يكى معرفت و علم به اين كه آنچه در عالم
واقع ميگردد، از روى حكمت و صلاح نوعى عالم و صلاح شخصى هر فرد است. بلكه نظام
عالم منوط به آن است. و ديگرى تمرين است كه انسان را به مجاهده با نفس خود و به صبر
و بردبارى وادار نماید. تا اينكه صبر كردن عادت و ملكه او گردد. و اينكه در آيه
مورد بحث صلاة را به صبر عطف نموده شايد بخاطر اين است كه نماز يكى از علامات ظاهر
و مصاديق بارز صبر است. و بيان خاص بعد از عام است. و نماز مطلوب شارع كه نماز
گذار را از فحشاء و منكر باز دارد، بدون اعمال صبر امكان پذير نيست.(داور پناه، 1375،
ج2، ص16)
قرآن کریم
در داستان یوسف پیامبر وی را به عنوان فردی مقاوم در برابر خواستههای همسر عزیز
مصر معرفی کرده است. در سوره مبارکه یوسف چگونگی ایستادگی یوسف در برابر تهدید و
شکنجههای زن عزیز مصر را بیان کرده است. در این سوره علت مقاومت یوسف را علم به
عاقبت کار معرفی میکند. «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ
رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِين» (یوسف: 24)
در این
سوره استقامت کشور مصر در برابر قحطی هفت ساله را دانش الهی که به یوسف داده شده
بود میداند. و یوسف را عامل استقامت اجتماعی مصر در برابر همه مشکلات اقتصادی و
حیاتی بشر در آن عصر معرفی میکند. مدیریت یوسف که برخاسته از علم بود، عامل نجات
جامعه بشری آن روز در مصر و اطراف آن و همچنین در کنعان بود.
خداوند
متعال در داستان حضرت یوسف در علت برتری وی برای اداره حکومت به مسئله علیم بودن
وی اشاره میکند. « قالَ اجْعَلْنِي عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ
عَلِيم» (یوسف: 55)
بعد از آنكه شاه فرمان مكنت و امنیت يوسف را بطور مطلق صادر كرد، يوسف
از او در خواست نمود كه او را به وزارت ماليه و خزانهدارى منصوب كند، و امور مالى
كشور و خزانههاى زمين را كه مراد از آن همان سرزمين مصر بوده باشد به وى محول
نمايد.و اگر اين درخواست را كرد به اين منظور بود كه امور مالى كشور و ارزاق را به
مباشرت خود اداره كند، و ارزاق را جمعآورى نموده براى سالهاى بعد كه قهرا سالهاى
قحطى خواهد بود و مردم دچار گرانى و گرسنگى خواهند شد ذخيره نمايد، و خودش با دست
خويش آن ذخيرهها را در ميان مردم تقسيم كند، و به هر يك آن مقدارى كه استحقاق
دارد بدهد، و از حيف و ميل جلوگيرى نمايد.(طباطبایی، 1417ق، ج11، ص274)
علمی که
خداوند متعال به یوسف عطا کرده بود، باعث نجات مردم مصر از دو بلای مهلک و نابود
کننده، شد. یکی بلای قحطی که جان مردم مصر و بقاء نسل آنان را تهدید میکرد و
دیگری بلای شرک و کفر که عاقبت آنان را به نابودی و جهنم میکشاند. از این رو
خداوند متعال با عطا کردن علم به یوسف پیامبر، به ویژه علم تاویل احادیث و علم
خزانه داری و اقتصاد مردم مصر را از این دو بلا نجات داد. و از این رو یوسف به
عنوان الگوی برتر مقاومت در عصر خود شناخته شد.
امانتداری
امانتداری در جامعه اعتماد را به دنبال دارد. و اعتماد، تعاون و همکاری
برای مبارزه و مقابله با مشکلات را به دنبال خواهد داشت. اگر اعتماد در جامعه حکم
فرما نباشد، جامعه بشری به جهنمی سوزان تبدیل میشود که همه از یکدیگر وحشت دارند.
به جای اینکه نیروها به سازندگی بپردازند، صرف پیشگیری از این وحشت خواهند شد.
اساس اعتماد دو چیز است: یکی امانتداری و دیگری صداقت. در حقیقت این دو به یک ریشه
برمیگردند. زیرا صداقت، امانت در گفتار است، و امانت، صداقت در کردار. (مکارم
شیرازی، 1377، ج3، ص187 -190)
امانت مایه
آرامش روح است. در جهت مخالف آن، خیانت است که موجب وحشت است. امانت، هزینه های
زندگی را کم میکند. امانت سبب صرفه جویی در عمر، وقت، و مال است. زیرا جامعه از
گماشتن بازرسها و حسابرسها و هزینههای آنان بی نیاز میشود. امانت جلب محبت
کرده و پیوند دوستی ایجاد میکند. از جنایات جامعه و حوادث ناگوار اجتماعی کم میکند.
امانت در همه شئون زندگی بشر نقش دارد. اعم از مسائل علمی، اخلاقی، مالی، و.... (
همان)
قرآن کریم
شاخصه امانت داری را در داستا یوسف پیامبر بیان کرده است. « قالَ اجْعَلْنِي عَلى
خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيم» (یوسف: 55) حفیظ بودن یوسف در این آیه
به معنی محافظت از اموال عمومی است که در اختیار یوسف قرار گرفته بود. یوسف پیامبر
به عنوان مدیر جامعه بشری می بایست از این شاخصه برخوردار باشد. آنچه باعث اعتماد
فرمانروای مصر به یوسف بود، همان امانتداری و محافظت از اموال عمومی و شخصی دیگران
بود که به نوان امانت در اختیار یوسف قرار داشت. از این رو یک الگوی مقاومت در بعد
اجتماعی باید حفیظ و امین باشد. و امانتداری از شاخصههای الگوی برتر اجتماعی
مقاومت است.
شجاعت
شاخصه
شجاعت بیشتر در میدان نبرد بروز دارد. البته باید به این نکته توجه داشت که نبرد
به چند نمونه قابل فرض است همان طوری که مقام معظم رهبری نیز به آن اشاره کردند.
جبهه نبرد هم به صورت نبرد سخت و جهاد
نظامی است و هم به صورت نرم، که شامل مباحث علمی و غیره میشود. طبیعی است
که میدان نبرد با مقاومت توام باید باشد. وگرنه شکست قطعی خواهد بود. جبهه مقاوم
همیشه الگوست. شجاعت و پشت نکردن به دشمن است که مقاومت در جبهه را رقم می زند. از
این روست که شجاعت از شاخصههای اجتماعی الگوی برتر مقاومت است.
در بعد
اجتماعی و نظامی در باب دفاع و جهاد در مقابل دشمن در آیات قرآن کریم امر به شجاعت
کرده، و پشت کردن به دشمن را امری قبیح میداند؛ و از این کار نهی میکند. «يا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا
تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا
مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ
اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِير» (انفال: 15-16)
معناى دو
آيه مورد بحث اين مىشود: اى كسانى كه ايمان آوردهايد وقتى كفار را ملاقات
مىكنيد ملاقات جنگى و يا در حالى كه مىرويد تا با ايشان بجنگيد پس از ايشان
نگريزيد، كه هر كس در چنين وقتى از ايشان بگريزد و از ميدان جنگ برگردد با غضب خدا
بر گشته است، و ماواى او جهنم است كه بد بازگشت گاهى است، مگر اينكه فرارش به
منظور بكار بردن حيلههاى جنگى و يا براى اين باشد كه بخواهد به اتفاق رفقايش
بجنگد كه در اين دو صورت اشكال ندارد.(طباطبایی، 1417ق، ج9، ص47)
تفسیر
الکاشف این آیه را از آموزه های دین برای جهاد میداند؛ و میگوید: این آیه مسلمین
را امر به ثبات در مقابل دشمن کرده است. و آنها را از فرار نهی میکند. زیرا فرار
باعث سستی دین و باعث خواری مسلمین است.(مغنیه، 1424ق، ج3، ص461)
«أبي حمزة،
عن عقيل الخزاعيّ، أنّ أمير المؤمنين- عليه السّلام- كان إذا حضر الحرب، يوصي
المسلمين بكلمات يقول: تعاهدوا الصّلاة- إلى أن قال عليه السّلام-: ثمّ أنّ الرعب
و الخوف من جهاد المستحق للجهاد و المؤازرين على الضّلال ضلال في الدين، و سلب
للدّنيا مع الذّلّ و الصّغار، و فيه استيجاب النّار بالفرار من الزحف عند حضرة
القتال. يقول اللَّه- تعالى- يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمُ
الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبار»2 (مشهدی قمی، 1368،
ج5، ص311) در این حدیث امیر المومنین علیه السلام با قرائت آیه سوره انفال ترس و
وحشت از جهاد و مقابله با دشمن را موجب گمراهی در دین و از دست دادن دنیا و کوچک
شدن دانسته و سرانجام آن را عذاب الهی میداند.
صبر
صبر از جمله شاخصه های مهم برای این مقوله است.
صبر است که به انسان توان مقابله با سختیها را میدهد. از این رو قرآن کریم به
الگوهای مقاومت امر به صبر کرده است. به پیامبران الهی اعم از صاحبان شریعت و غیره
امر به صبر کرده است.« وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ
عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُون» ( نحل: 127) در این آیه به
پیامبر اسلام که برترین الگوی مقاومت در همه ابعاد اجتماعی است امر به صبر کرده
است. «اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ» (ص:
17) در این آیه داود نبی را به صبر امر
کرده است. و در بسیاری از آیات دیگری که الگوهای مقاومت را به صبر امر کرده است.
در سوره انفال در مورد جنگ بدر صبر رزمندگان
اسلام را از جمله خصوصیات و عوامل برتری بر دشمن دانسته و میفرماید: «يا أَيُّهَا
النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ
عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ
يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ
الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً فَإِنْ يَكُنْ
مِنْكُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ
يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِين».(انفال: 65-66)
در این آیات صبر را عامل بسیار مهمی برای پیروزی در جنگ و جهاددانسته به گونهای که فرد دارای صبر گاهی
تا ده برابر توان وی افزایش یافته و تحمل مقابله با مشکلات را دارد. این دسته آیات
مربوط به جنگ بدر است که نخستین جنگ مسلمانان است. در این آیات میفرماید اگر هر
سرباز اسلام دارای صبر باشد خداوند قدرت او را چنان افزایش داده که بر ده سرباز
دشمن غلبه میکند. اگر چه در آیه بعد توان را تقلیل داده و دو برابر اعلام میکند،
این به خاطر ضعف و سستی که در وجود مسلمانان بوده، است نه به خاطر اینکه نعوذ
بالله قول اول مبالغه باشد.
در داستان
طالوت نیز به این صبر اشاره شده و فرموده: «فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ
قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي
وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ
فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِينَ
آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ
الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ
غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِين».(بقره: 249)
چون به واسطه شرب آب و در حقیقت عدم اطاعت از ولی خدا که برای آنان برگزیده بود،
یعنی همان طالوت، بسیاری از مردم از لشکر طالوت خارج شدند. و تنها عدهای قلیل
باقی ماندند؛ برخی فکر کردند که امکان فوز و پیروزی بر جالوت برای آنان نخواهد بود
اما عده کمی در این بین بودند که به دیدار خداوند یعنی فوز ابدی اعتقاد داشتند و
آنان در حقیقت دارای صبر بودند، بر این اعتقاد بودند که پیروزی از آن آنان خواهد
بود. از این رو خداوند وعده پیروزی آنان را در این آیه با جمله «وَ اللَّهُ مَعَ
الصَّابِرِين» بیان داشته است. خداوند متعال در پاسخ آنان که گفتند: ما طاقت و
توان روبرو شدن با جالوت و لشکر او را نداریم، با جمله ( خدا با صابران است)
فرمود: صبر است که توان مقابله با دشمن را برای شما بالا میبرد. از این جمله میتوان
فهمید که شاخصه صبر در بین لشکر طالوت وجود داشته و بسیار مهم بوده است. بنابراین
صبر از شاخصههای الگوی برتر مقاومت در قرآن است.
اتحاد و دوری از
تفرقه
از شاخصههای
الگوی مقاومت در بعد اجتماعی اتحاد است. اتحاد نفوذ دشمن را در بین جامعه غیر ممکن
میکند. با جلوگیری از نفوذ دشمن، مقاومت را بالا برده، و مصونیت اجتماعی را در
برابر مشکلات به دنبال خواهد داشت. در بسیاری از آیات قرآن کریم به این بحث
پرداخته شده است. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا».(آل عمران: 103)
قرآن کریم با دستور به اتحاد به دنبال مقاوم سازی جامعه اسلامی در برابر دشمنان
است. اتحاد را گاهی با امر به چنگ زدن به ریسمان الهی بیان داشته و گاهی با نهی از
تفرقه. زیرا تفرقه بنیاد اجتماع را هدف گرفته و اجتماع را از بین میبرد. پر واضح
است که مراد از اعتصام همان اتحاد است و مراد از حبل الله همان نقطه مشترک و وحدت
است که جامعه را حول آن جمع میکند و از این رو که در دین اسلام این امر صادر شده،
نقطه اتصال و اتحاد همان حبل الله است. خواه این حبل الله همان قرآن باشد یا رسول
خدا(ص) و یا ائمه هدی(ع) که بعد از رسول خدا(ص) به عنوان هادیان دیناند. در هر
صورت این اعتصام همان اتحاد است. جمله ولا تفرقوا که از تفرقه و جدایی بین افراد
جامعه حکایت دارد و از آن نهی میکند نیز موید این معنا خواهد بود.
در ادامه
این آیه اتحاد را نجات بخش جامعه از هلاکت و نابودی میداند. «وَ اذْكُرُوا
نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ
فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ
النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها»(آل عمران: 103)
اذْكُرُوا
نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ" اشاره به همين معنايى است كه ما خاطرنشان ساختيم يعنى خواسته باشد
بفرمايد، اگر شما را به اعتصام و عدم تفرقه مىخوانيم بىدليل نيست. دليل بر اينكه
شما را بدان دعوت كردهايم، همين است كه خود به چشم خود ثمرات اتحاد و اجتماع و
تلخى عداوت و حلاوت محبت و الفت و برادرى را چشيديد و در اثر تفرقه در لبه پرتگاه
آتش رفتيد و در اثر اتحاد و الفت از آتش نجات يافتيد، و اگر ما اين دليل را به رخ
شما مىكشيم، نه از اين باب است كه بر خود واجب مىدانيم هر چه مىگوئيم، دليلش را
هم ذكر بكنيم و اگر ذكر نكنيم دليل بر اين است كه گفتارمان حق نبوده، نه، گفتار ما
هميشه حق است، چه دليلش را هم ذكر بكنيم و چه نكنيم بلكه از اين باب است كه بدانيد
اين تمسك به حبل اللَّه و اتحاد شما نعمتى است از ناحيه ما و در نتيجه متوجه شويد
كه تمامى دستوراتى كه ما به شما مىدهيم، همهاش مثل اين دستور به نفع شما است و
سعادت و راحت و رستگارى شما را تامين مىكند.(طباطبایی، 1417ق، ج3، ص575)
از طرفی در
آیه «وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ
تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِين»( انفال: 46)
تنازع را مخالف وحدت دانسته و آن را نهی کرده است. زیرا تنازع ایجاد کننده فشل که
همان تفرقه است و از بین برنده اتحاد است. در آخر این آیه امر به صبر که همان
استقامت میکند.
دوم وسايل
مقاومت مسالمتآميز و سلبى، نظير متحد شدن عليه فساد و دورى جستن از مفسدين و قطع
روابط اقتصادى با آنان و همكارى نكردن با ستمكاران و شركت ننمودن در اعمال و حكومت
آنان طرفداران اين نظريه توسل به زور و انتخاب جنگ و قتال را جايز نمىدانند، قرآن
كريم هم (در برههاى از زمان اين طريقه را پيموده است)، آيات: « وَ لا تَرْكَنُوا
إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ» (هود: 113) و« لا تَتَّخِذُوا
الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ»(مائده: 51 )، به اين طريقه اشاره
دارد كه البته در قرآن كريم از اين نوع آيات بسيار است و در ميان غير مسلمانان
كسانى كه معروف به طرفدارى از اين رويه شدهاند يكى پيامبر هندى، يعنى بودا است و
ديگر حضرت مسيح ع است و سوم اديب روسى يعنى تولستوى و همچنين زعيم و رهبر روحى
هند، گاندى است. (طباطبایی، 1417ق، ج4، ص261)
بنابراین
با نگاهی به تعالیم اسلامی و سفارشات قرآن و اهل بیت علیهم السلام متوجه میشویم
که اتحاد و دوری از تفرقه شاخصه الگوی برتر مقاومت است. امیر المومنین علیه السلام
فرمود: «الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ يَدَ اللَّهِ [عَلَى] مَعَ
الْجَمَاعَةِ وَ إِيَّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ
لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ أَلَا مَنْ دَعَا
إِلَى هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ كَانَ تَحْتَ عِمَامَتِي هَذِه».(نهج
البلاغة (للصبحي صالح) ص184-185) همواره با سواد اعظم (اشاره به اکثریت طرفداران
حق دارد) باشید که دست خدا با جماعت است. و از پراکندگی و تفرقه بپرهیزید که لنسان
تنها طعمه شیطان است همانطوری که گوسفند تنها(ی جامانده از گله) طعمه گرگ است. هر
کس به این شعار (تفرقه) دعوت کند او را بکشید. هرچند زیر این عمامه من باشد.
رسول خدا
(ص) فرمود: «وَ الْجَمَاعَةُ رَحْمَةٌ وَ الْفُرْقَةُ عَذَاب». اجتماع رحمت است و
تفرقه عذاب. (حلوانى، 1408ق، ص 27)
اطاعت از رهبر
جامعه
اطاعت از
رهبر جامعه از دیگر شاخصههای الگوی برتر مقاومت در قرآن کریم است. قرآن کریم،
مردم را بارها به اطاعت از رهبر جامعه سفارش کرده است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ
آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ
تَسْمَعُون» ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا و رسولش اطاعت کنید و روی گردان
نباشید در حالی که میشنوید. ( انفال: 20) آنچه که باعث پیشرفت یک جامعه است در
حقیقت اطاعت از رهبری جامعه است. اگر چه اگر رهبر جامعه شخص صالحی نباشد ممکن است
جامعه را به نابودی بکشاند. اما یک رهبر صالح مردم را در برابر مشکلات مقاوم میکند.
و به آنها دلگرمی میدهد.
قرآن کریم
در داستان طالوت، به این شاخصه تکیه کرده است. «فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ
بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ
فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ
غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ
هُوَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ
جُنُودِهِ قالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ
قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ
الصَّابِرِين».(بقره: 249) اگر چه در جنگ با دشمن تعداد نیرو از اهمیت ویژهای
برخوردار است لکن در این آیه اطاعت از رهبر را با اهمیتتر از تعداد نیرو دانسته و
میفرماید هر کس از آب جز به اندازهی کف دست نخورد از من است و بیشتر از آن خوردن
باعث خروج از لشکر من میشود. این اطاعت از رهبر است که آنها را در مقابل هر گونه
سختی مقاوم ساخته و به آنها یاد میدهد که در راه عبور از مشاکل از جان نیز باید
گذشت. و به تنها چیزی که باید فکر کرد هدف است، نه غیر آن. نخوردن آب، دستور رهبر
آنان یعنی طالوت بود؛ و کسانی که آب نوشیدند در حقیقت از فرمان رهبر جامعه سر
باززدند. در این آیه به اطاعتع از رهبر جامعه اشاره دارد. و پیروی از رهبر مایه
مقاومت در برابر مشکلات خواهد بود.
از همین رو
است که خداوند در قرآن کریم با آوردن مثالهایی از اقوام گذشته امت اسلام را دعوت
به اطاعت از رسول خدا(ص) کرده است.« قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا
الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما
حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ
الْبَلاغُ الْمُبِينُ».(نور: 54)
به این امت بگو از خدا و از رسولش اطاعت کنید.
پس اگر روی گردان شدید، فقط بر او (رسول خدا«ص») همان چیزی است که متحمل شده است
(رسالت) و بر شما همان چیزی است که متحمل شدید (تکذیب) و اگر اطاعت کردید هدایت
خواهید شد و بر پیامبر جز ابلاغ آشکار نیست.
«وَ مَنْ
يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ وَ يَتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ
الْفائِزُون». (نور: 52) شاخصه اطاعت پذیزی از رهبر جامعه و وعدهای که قرآن به
آنان در جهت رسیدن به هدف داده است روحیه مقاومت را در جامعه قوت میبخشد. از این
رو قرآن، افرادی را که مطیع رهبر بودند، الگوی مقاومت دانسته، و سرانجام آنان را
فوز و سعادت ابدی قرار داده است.
در داستان ذوالقرنین، نجات مردم از دست قوم
یأجوج و مأجوج را در اطاعت از ذوالقرنین میداند؛ و میفرماید: «قالَ ما مَكَّنِّي
فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ
رَدْما* آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذا ساوى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قالَ
انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرا».(کهف: 95و96)
پس از اینکه مردم از ذوالقرنین خواستند که ما را در برابر قوم یأجوج و مأجوج یاری
کن، ذوالقرنین ابتدا از آنان درخواست کمک کرد که همان تبعیت از برنامه ذوالقرنین
در ساخت سد بود. زیرا تبعیت از رهبر است که کار و برنامه را به سرانجام میرساند.
در داستان
طالوت نیز وقتی بنی اسرائیل از پیامبر خود درخواست فرمانده برای مقابله با جالوت
کردند؛ ابتدا پیامبر آنان از اطاعت پذیری آنان سوال کرد؛ آیا از فردی که خداوند
برای شما به عنوان رهبر برای شما قرار میدهد اطاعت میکنید؟ «أَ لَمْ تَرَ إِلَى
الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى إِذْ قالُوا لِنَبِيٍّ
لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَيْتُمْ
إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ أَلَّا تُقاتِلُواقالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ
وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ
الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ
بِالظَّالِمِينَ».(بقره: 246) در این آیه مقصود از تبعیت، همانم پیروی از طالوت است که
مورد سوال است. اگرچه تبعیت از طالوت از آن جهت که او مبعوث خداوند بود؛ اطاعت از
خدا محسوب میشود. اما در عالم خارج و واقع آنچه مورد سوال است، همان اطاعت از ملک
است که طالوت بود.
آیات
بسیاری از قرآن کریم به اطاعت از رهبر جامعه امر کرده است. خواه رهبر جامعه رسول
خدا باشد، یا فرد صالحی که از طرف خدا و رسول بر این امر گمارده شده باشد. مثل
ذوالقرنین، هارون در زمان موسی، امیرالمومنین علی علیه السلام، طالوت و... .
وفای به عهد
از دیگر شاخصههای الگوی برتر مقاومت، وفای به عهد است. قرآن به مسئله
وفای به عهد اهمیت فراوانی داده و به آن امر کرده است. « يا أَيُّهَا الَّذِينَ
آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُود».(مائده: 1) بدیهی است که پیشرفت و استقامت در زمینههای مختلف علمی و
فرهنگی و اقتصادی مولود زندگی اجتماعی است. اگر انسانها جدا از هم میزیستند، طبعا
نه تحولی و نه پیشرفتی و نه استقامتی برای انسان وجود نداشت. بدیهی است که وفای به
عهد نخستین سبب تقویت پیوندهای اجتماعی و تعاون و همکاری بشر است. اگر پیمانهای
فردی و اجتماعی کنار گذاشته شود، شیرازه زندگی بشر از هم گسیخته خواهد شد. وفای به
عهد است که انسان را در مقابل دشمن متحد کرده، و آنان را مقاوم میکند. از همین رو
رسول خدا (ص) فرمود:«إِذَا نَقَضُوا الْعَهْدَ
سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ عَدُوَّهُم» (كلينى، 1407ق، ج2 ؛ ص374) هنگامی
که مسلمانان پیمان بشکنند دشمن بر آنان مسلط می گردد. (مکارم شیرازی، 1377، ج3،
ص258) مقاومت جمعی در برابر دشمنان بزرگ نیازمند پیمان با دوستان است. و از طرفی
نقض پیمان برابر با از دست دادن توان دفاعی است. تسلط دشمن بر انسان زمانی حاصل می
شود که انسان مقاومت خود را از دست بدهد. زیرا مقاومت در برابر دشمن باعث تضعیف
روحیه دشمن است. و در نتیجه تسلط دشمن را از بین میبرد. اما تا وقتی انسان به
عهدهای خود پایبند باشد استقامت او در برابر دشمن حفظ می شود. و دشمن را توان تسلط
بر آنها نخواهد بود.
از این رو
وفای به عهد شاخصه الگوی مقاومت است. و خداوند متعال در قرآن، رسول خود و همه
مسلمانان را امر به وفای به عهد کرده است.
غیرت
در بعد اجتماعی
غیرت سبب امنیت جامعه و از بین رفتن مظاهر فساد و فحشاء است در حالی که بی غیرتی
امنیت را در هم شکسته و ارزشها را به باد میدهد. و هم صحنه جامعه را به صحنه فساد
و آلودگی مبدل میکند. از طرفی غیرت است که مردم را در برابر هواها و فسادهای
اجتماعی برمیانگیزاند. و مقاومت اجتماعی دربرابر فسادها و ضد ارزشها را به دنبال
دارد.
حضرت لوط برای اینکه مردم را در برابر خواستههای نفسانی مقاوم کند، و
آنها را از گناهی که به آن گرفتار بودند نجات دهد، غیرت آنان را هدف گرفته و سعی
بر زنده کردن غیرت مردم دارد. « فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي
أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيد». (هود: 78) از خدا بترسید و آبروی
مرا نبرید و با قصد سوء نسبت به مهمانانم مرا رسوا نکنید. آیا یک انسا عاقل و با
غیرت و شایسته در بین شما وجود ندارد؟ از این رو غیرت از شاخصههای الگوی مقاومت
است، که قرآن کریم برآن تکیه دارد.
نتیجه گیری:
از آنجا که
قرآن کریم در دو بعد فردی و اجتماعی، هدایت بشر را به عهده دارد، برای هدایت بشر،
همه آنچه که لازم است را در خود دارد. از جمله لوازم هدایت، بیان الگوست. از
مهمترین ابعاد هدایت، تقویت روحیه مقاومت است. زیرا بدون مقاومت، و با وجود سختیهای
فراوان در مسیر هدایت، انسان هرگز به مقصد نخواهد رسید. قرآن کریم در بعد اجتماعی
به بیان الگوهای برتر مقاومت و شاخصههای آنان اشاره کرده است. در این مقاله شاخصههای
بارز و مهم الگوی مقاومت برای استفاده بیشتر عموم مردم و برای پیشرفت جامعه در
عرصههای گوناگون بیان شده است. در اینجا به
شاخصههای مهم اشاره، و به صورت اجمال به آن پرداخته شده است. این شاخصهها
عبارتند از: قدرت، علم، امانتداری، صبر، اتحاد، اطاعت از رهبری، غیرت، شجاعت و
وفای به عهد. البته شاخصههای دیگری نیز وجود دارد، که برخی تحت شاخصههای ذکر شده
قرار دارند. لذا به اهم این شاخصهها اکتفا شده است.
فهرست منابع
قرآن کریم
نهج البلاغه صبحی صالح / نامه 53،قم،
چاپ: اول، 1414 ق.
1- ابوجيب، سعدى، القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا - دمشق، چاپ:
دوم، 1408ق.
2- ابوشریف، ناصر، گفتمان مقاومت در اندیشه امام خمینی (ره) ،
سایت قوه قضاییه 19 خرداد 93
3- آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسين، شرح آقا جمال خوانسارى بر
غرر الحكم و درر الكلم - تهران، چاپ: چهارم، 1366ش. ؛
4- بحرانى اصفهانى، عبد الله بن نور الله، عوالم العلوم و
المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سيدة النساء إلى الإمام
الجواد - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1413 ق.
5- تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنيف غرر الحكم و درر
الكلم - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1366ش.
6- جوهرى، اسماعيل بن حماد، الصحاح - بيروت، چاپ: اول، 1376ق.
7- حسینی خامنهای، سید علی، درسهای پیامبر اعظم، گزیدهای از
بیانات حضرت آیه الله خامنهای در باره شخصیت پیامبر اکرم(ص)، انتشارات انقلاب
اسلامی، تهران، چاپ چهارم، 1394
8- خسرو پور، معصومه، مجله پاسدار اسلام، اردیبهشت و خرداد 98،
شماره 447 و 448
9- خمینی، سید روح الله موسوی، صحیفه امام، موسسه تنظیم و نشز
آثار امام(ره)، تهران 1379
10-
داور پناه،
ابوالفضل، أنوار العرفان في تفسير القرآن، انتشارات صدر، تهران، چاپ اول، 1375
11-
دهخدا، علی اکبر،
لغتنامه، نشر قطره، تهران، 1931م
12-
رشید رضا، محمد،
رشیدبن علی رضا بن محمد شمس الدین بن محمد بهاء الدین بن ملا علی، المنار، ناشر
هیئه المصریه العامه للکتاب، مصر قاهره، 1990 م
13-
راغب اصفهانى،
حسين بن محمد، مفردات الفاظ قرآن - تهران، چاپ: دوم، 1374 ه.ش.
14-
سایت خبرگزاری
صدا و سیما، 23 شهریور 1398
15-
سبزواری نجفی،
محمد بن حبیب الله، إرشاد الأذهان إلى تفسير القرآن، دار التعارف للمطبوعات،
بیروت، 1419 ق، چاپ اول
16-
شامی، هاشم بن یحیی، ارشاد الهارب، ترجمه ساعدی
خراسانی، انتشارات الغدیر، قم، 1382ش
17-
شهرداری مشهد،
الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت از دیدگاه مقام معظم رهبری
18-
صادقی تهرانی،
محمد، البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، ناشر مولف، قم، 1419ق، چاپ اول
19-
صلح میرزایی،
سعید، فلسطین از منظر حضرت آیه الله سید علی خامنهای، انتشارات انقلاب اسلامی،
تهران، چاپ دوم، 1390
20-
طباطبایی، سید
محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، قم،
چاپ پنجم، 1417ق
21-
طیب اصفهانی، سید
عبدالحسین، أطيب البيان في تفسير القرآن،انتشارات اسلام، تهران، 1378 ش، چاپ دوم
22-
عیسی نیا، رضا،
انقلاب و مقاومت اسلامی در سیره امام خمینی(ره)، انتشارات چاپ و نشر عروج (وابسته
به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ اول، 1386
23-
ليثى واسطى، على
بن محمد، عيون الحكم و المواعظ (لليثي) - قم، چاپ: اول، 1376 ش
24-
مجلسى، محمد باقر
بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
25-
مشهدی قمی، محمد
رضا، کنز الدقائق و بحر الغرائب، سازمان انتشارات اسلامی وزارت ارشاد، تهران،
1368ش، چاپ اول
26-
مطهری، مرتضی،
مجموعه آثار، دفتر تنظیم و نشر آثار شهید مطهری، قم، چاپ اول
27-
مغنیه، محمد
جواد، تفسیر الکاشف، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1424ق، چاپ اول
28-
مکارم شیرازی،
ناصر، اخلاق در قرآن، انتشارات مدرسه امیرالمومنین، قم، 1385ش چاپ
اول
1-
ملا حویش آل
غازی، عبدالقادر، بیان المعانی،انتشارات مکتبه الترقی، دمشق، 1382ق، چاپ اول